مست و بی پروا بیغما میروی


لا اوحش الله خوب و زیبا میروی

غارت جانهاست مقصود دلت


تا بعزم صید دلها میروی

میروی و همرهت دلهای ما


تا نه نپنداری که بی پا میروی

میروی و صد هزاران دل ز پی


در خیالت آنکه تنها میروی

میروی و شهر ویران میشود


شهر صحرا میشود تا میروی

شهر صحرا گشت و صحرا شهر شد


تا ز منزل سوی صحرا میروی

هم تماشای خودت خوشتر بود


گر بسیری یا تماشا میروی

جان و دل خواهم بقربانت کنم


یکنفس می ایستی یا میروی

فیض در گرد رهت مشگل رسد


تند و تلخ و چست و زیبا میروی